نتایج جستجو برای عبارت :

افکاره شبونه

چرا خوابم نمیبره (ساعت 3:27)
حالا هر شب دوازده خوابم میبردا
چون تصمیم گرفتم فردا برم نماز عید (جهت ریا)
سیستم بدنم نمیخوابه
که فردا بیدار نشه
____________
زندگیه اینجوری رو دوس دارم
وسیله نقلیه ام هم یا چارپا باشه یا تراکتور :)))
شغل مورد علاقمم دام داریو کشاورزیه...میدونی :)))
(#جووون_بابا:)))

_____________
اما اینو نه...یه جوریه...ترسناکه...(پیف پیف بو میده:))))
چحوری بعضیا این چیزا رو به عنوان هدف و رویا واسه زنگیشون قرار میدن


عاره دیگه خلاصه
گفتم پست کنم اینا رو
ک
چرا خوابم نمیبره (ساعت 3:27)
حالا هر شب دوازده خوابم میبردا
چون تصمیم گرفتم فردا برم نماز عید (جهت ریا)
سیستم بدنم نمیخوابه
که فردا بیدار نشه
____________
زندگیه اینجوری رو دوس دارم
وسیله نقلیه ام هم یا چارپا باشه یا تراکتور :)))
شغل مورد علاقمم دام داریو کشاورزیه...میدونی :)))
(#جووون_بابا:)))

_____________
اما اینو نه...یه جوریه...ترسناکه...(پیف پیف بو میده:))))
چحوری بعضیا این چیزا رو به عنوان هدف و رویا واسه زنگیشون قرار میدن


عاره دیگه خلاصه
گفتم پست کنم اینا رو
ک
یکی از بحث های چالش بر انگیز این بوده که آیا افکار ما قدرت خاصی دارن یا نه.
دکتر ایموتو بعد از انجام آزمایش های معروفش مدارکی رو تهیه کرد که به وضوح قدرت افکار انسان و میزان نفوذ اونها رو نشون میده.
این پست در مورد قدرت افکاره. بخونین و 3 تا کلیپ زیرنویس شده رو هم تماشا کنین و ازشون استفاده کنین.
خواندن داستان کامل
چشم بارون زده دیشب به هوای تو نخوابیددل افسون شده ی من غیر تو هیچی نپرسیدوقتی تو بودی کنارم می پریدم تا تو ابرارفتیو رفته از اینجا انگاری صد ساله خورشیدمن یه شاعر ، تو بهانم تویی شعر عاشقانه امشعری که میشه نوشتش با یه دنیا شور و اممیدکاش تو این بغض شبونه توی این دنیا بمونهغم دوریت باز کنارم تا بشه یک کمی خوابیدحسن ناظم ۹۷/۹/۱۰
 
دلم گرفته از غم نشسته ام به ناکجادوباره شد جدایی ویکریز بگم خدا خداااا دلم پره از غم و همغم نبودن و ندیدنتمیون لحظه های بی کسیاومدن و خندیدنت کجایی ای مهربونممونس شب‌های سرد منداشتن تو خوشبختیهتسکینی تو به درد من صدات که آرومم می‌کنهدستات گرمای بی کسیهتو این بحران بی کسینبودنت بد حسیه نشونم و خوب بلدیتو نباشی، آواره امبیا و پیدا کن منوآرامشم، بیچاره ام دوا و درمان من توییبودن تو ی خواهشهگرفتن دستای توحس خوب آرامشه بیا و تعبیرش بکنخ
نمیدونم چرا چند روزه این ساعت که میشه دلم میگیره با اینکه این روزا که میگذرن همه چی خوبه خداروشکر ولی این دلگرفتگی شبونه تا جایی پیش بره که کل انرژی رو که توی روز داشتمو بگیره ازم ولی اجازه نمیدم بهش و تلاشمو میکنم بهش غلبه کنم و تا حالا که موفق بودم خداروشکر 
این روزا بیشتر از قبل باهات حرف میزنم ولی کمتر صداتو میشنوم؛ نمیدونم تو رو گم کردم یا خودمو و چقدر دلتنگتم.....
یادمه قبلا یه متنی نوشتم که دلتنگی اینه که دلتنگ جایی و یا کسی باشی که نمیدو
باید نفس بکشم    توی هوای خودم
باید ک سر بذارم     رو شونه های خودم
باید که گریه کنم   واسه عزای خودم
شبونه گل ببرم         خودم برای خودم
.
.
.
هنوووووز رویای تو دنبال منه
هنوووووز  زخمای تو رو بال منه
هنووووز از خواب خوشت میپرم هرشب...
.
.
.
انگاااار تو قلبم غم دلخواه تو مونده
هنوز قلب من همراه تو مونده
هنوز پشت سرم آه تو مونده...
.
.
.
نشد نشد ک بیام...

+ محض رضای خدا وقتی ی کار درست تو زندگیت انجام دادی خرابش نکن
احمق جان
آرامش چیزی نیس ک بشه راحت بدست
هر روز دارم ۱۵۰ کیلومتر میرم و میام و وقتی ظهر میرسم خونه شبیه بستنی عروسکی آب شده ام ، کولر رو روشن میکنم ، خیس عرق از گرمای وحشتناک اون جاده ی بیابونی میشینم نهاری که از شدت گرمای راه هنوز داغه داغه رو با یه لیوان دوغ آب علی میخورم و یک راست میرم تو تختم و بیهوش میشم... 
وقتی هم بیدار میشم میخوام به کلی کار برسم و نمیرسم :))) 
و البته خودم رو اصلا تحت فشار نمیذارم...
کارهایی که انجامشون برام ضروریه طی این مدت ، فقط پایان نامه ام و سه تار و کشیکهام .
آن‌جا ایستاده بودیم. دستانت سرد بودند و دستان من گرم و چشمانت خیس بودند و چشمان من نه. گفتی:« دست‌هاش، ببین دست‌هاش رو.» و من خیره به دست‌ها ماندم، به آن که رو به پایین بود و آن که رو به بالا. پابه‌پا می‌کردی و دستانت را به پالتویت می‌ساییدی تا گرم شوند و من از خودم می‌پرسیدم مگر دستان من گرم نیستند تا دستانت را گرم کنند؟ دستت را در جیبت کردی و مشغول چرخاندن آن کارت شدی. از این که مچت می‌چرخید، می‌فهمیدم. گفتی:« چشم‌ها.» و چشمان من دور گشتن
از من به شما نصیحت... اگر یه خواننده ی خاص رو بی نهایت دوست دارید اونطور که من گوگوش رو دوست دارم، عاشق کسی بشید که اونم خواننده ی محبوبتون رو دوست داشته باشه. اینجوری اگه بعدا که رفتید زیر یه سقف به هزار و یک مشکلِ لاینحلِ لعنتی برخوردید، دلتون خوشه اولِ آشناییتون بسیار از این سلیقه ی مشترک خرکیف شدید. به خصوص وقتی تو یه ترافیکِ لعنتی گیر کردید و دارید بنزینِ باارزشتون رو الکی حروم میکنید... باور کنید دردش کمتره وقتی بغل دستیتون هم مثل خودتون
خب انصافا سخته. فکر کن! مجبوری بین ادامه دادن خواب شیرین شبونه و خوردن سحری یکی رو انتخاب کنی! مغز من یه راهکار جالب پیدا کرده، در حالی که من توی عالم هپروتم و چیزی حالیم نیست، به کسی که اومده بیدارم کنه دروغ می‌گه که من نمی‌خوام فردا روزه بگیرم، ولم کنید دیگه، اه!  فرد بیدار کننده هم شونه‌ای می‌ندازه بالا و می‌گه هر طور راحتی و می‌ره. بدین منوال من تا صبح به خواب ادامه می‌دم و بدون سحری روزه می‌گیرم. از اونجایی که مغز من زده به در دیوونه با
+میدونی... میشه از اینی که هستی فرار کنی
میتونی اینی که هستی رو بپذیری...
میتونی با همینی که هستی زندگی کنی
و میشه هست و نیستتو تغییر بدی!!
-پای فرار کردن ندارم
حوصله ی موندن ندارم
انگیزه ی زندگی کردن ندارم
و توان تغییر... اونم ندارم!
میدونی... تنها چیزی که دارم یه احساس سنگینی عمیقه
مث یه سنگ بزرگ ک با یه زنجیر ب پام وصله و منی که هر لحظه دارم بیشتر توو اقیانوس فرو میرم...
دستای خالی منو ببین...! بنظرت هیچ جوره میشه رها شد...؟
وقتی میدونم تهش چی میشه فق
یه مرد آسمونینهالی کاشت میونباغچه مهربونی
می گفت سفر که رفتمیه روز و روزگاریاین بوته یاس منمی مونه یادگاری
هر روز غروب عطر یاستو کوچه ها می پیچیدمیون کوچه باغابوی خدا می پیچید
اونایی که نداشتناز خوبیها نشونهدیدن که خوبی یاسباعث زشتی شونه
عابرای بی احساسپا گذاشتن روی یاسساقه هاشو شکستنآدمای ناسپاس
یاس جوون بعد اونتکیه زدش به دیوارخواس بزنه جوونهاما سر اومد بهار
یه باغبون دیگهشبونه یاسو برداشتپنهون ز نامحرماتو باغ دیگه ای کاشت
هزار ساله
امسال برای من سال عجیب پر چالش و سختی بود ،این بیست و شیش روز قرنطینه به من این فرصت رو داد که بعد هفت ماه طوفان تو یه ساحل آروم بشینم و ببینم واووو،دختر تو چه چیزایی رو از سر گذروندی:)راستش بعد هفت ماه تاریک با همراهی افتخاری سگ سیاه افسردگی،از این خونه نشینی اجباری ناراحت نیستم(منظورم این نیست که آخ جون کرونا ،خب؟؟)این روزا که وقت بیشتری دارم ،عمیقا دارم از چیزای کوچیکی که خیلی وقته ازشون محروم بودم لذت میبرم،مثلا خرد کردن سبزیجات برای غذا(
هوالعشق
 
سلام سلام:)
من اومدم اینبار بایه پست متفاوت معرفی کتاب:)
متفاوت کی بودم من:))
 
یه کتابی خوندم که خیلی برام جذاب بود
دوست داشتم باشما به اشتراک بذارم؛)
انقدر موضوعش برام جذاب بود که باوجود نداشتن وقت وشلوغی روزام شبونه همشوخوندم؛)
 
اونم کتابی نیست جز؟اگه گفتید؟
دیرین دیرین معرفی میشود:
​​​​​ سه دقیقه در قیامت
(مثلاً خواستم جذاب معرفی کنم)
این کتاب از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادیه که توسط نشر ابراهیم هادی سال ۹۸منتشر شده
تااونجا
دانلود آلبوم ایوان بند – عالیجناب
Download New Album Evan Band – Alijenab
(این آلبوم دارای مجوز پخش رایگان از صاحب اثر میباشد)
 
 
دانلود آلبوم ایوان بند عالیجناب
 
دانلود آلبوم ایوان بند عالیجناب
متن آهنگ عالیجناب
 
 
عشق با توام کولی هرجایی اول میکشونی کنج تنهایی بعد خودت واسم میخونی لالایی
عشق با یه آهنگ توی گشت شبونه گاهی حتی با یه عطر زنونه پیدات میشه با هر بهونه
آهای عالیجناب عشق فرشته عذابش حریف تو نمیشه این قلب بی صاحابش
منو دیوونه میخوای تو اینجور
دانلود آلبوم ایوان بند – عالیجناب
Download New Album Evan Band – Alijenab
(این آلبوم دارای مجوز پخش رایگان از صاحب اثر میباشد)
 
 
دانلود آلبوم ایوان بند عالیجناب
 
دانلود آلبوم ایوان بند عالیجناب
متن آهنگ عالیجناب
 
 
عشق با توام کولی هرجایی اول میکشونی کنج تنهایی بعد خودت واسم میخونی لالایی
عشق با یه آهنگ توی گشت شبونه گاهی حتی با یه عطر زنونه پیدات میشه با هر بهونه
آهای عالیجناب عشق فرشته عذابش حریف تو نمیشه این قلب بی صاحابش
منو دیوونه میخوای تو اینجور
نمیدونم آخرش کار درستی کردم یا اشتباه، اما خب جوری که مهدی باهام اتمام حجت کرد مسئولیت هرگونه وابستگی و دلبستگی و ازینجور احساسات پای خودمه، خب، اون یه گوشه ماجراس، بخشِ خیلی کوچیکی ازین ماجراست، اصلی ترین و بزرگترین بخشِ این چالش خودمم، مهدی برای من برابر بود با یه ترس، یه ترس کاذب، و هرچی تلاش کردم ازش فرار کنم اون بیشتر بهم حمله میکرد و بزرگتر و ترسناک تر داشت میشد، در واقع اون اونقدرا بزرگ نبود که بتونه اشکه منو دراره، اما من تو ذهنم او
دانلود آهنگ باغ سیاه از فرشاد عزیزی
 
ترانه و آهنگ جدید بسیار زیبا و شنیدنی باغ سیاه از فرشاد عزیزی با کیفیت اورجینال
 
و لینک مستقیم و پر سرعت به همراه تکست و متن آهنگ + پخش آنلاین
 
 
download new song from farshad azizi called baghe siyah
 
متن آهنگ باغ سیاه از فرشاد عزیزی
 
در شوق گلی در نفس سبز جوونه
 
این باغ خزون، پشت خزون، پشت خزونه
 
نه حوصله ای مونده که از عشق بخونم
 
نه زمزمه ای مونده واسه بغض شبونه
 
نیستی تو و جز اخم کسی همنفسم نیست
 
امروز که تو سینه من قل قل
روز قبل از عید بود و ما هنوز هیچ برنامه ای نداشتیم و هیچ کاری نکرده بودیم. از صبح اول وقت تلفن زدن هامون به این طرف و اون طرف شروع شد.
سعی کردیم تو خیابون دو سه تا دیگ آش بپزیم و پخش کنیم اما دو دوتامون چهارتا نشد و نتونستیم. خلاصه گیج بودیم و فرصتی هم نداشتیم ، حیف بود که ثواب اطعام عید غدیر رو از دست بدیم. با اندک پولی که داشتیم برنامه ریزی کردیم برای شربت اما شب یهویی خدا یه فکری به ذهن بچه ها انداخته بود. زنگ زد و گفت که بجای شربت هندونه بدیم ، ه
سلام
تو دلم مونده بود که این چند روزه جشنِ عیدانه نرفتم!! دیشب طبق معمولِ چهارشنبه ها، هیات ِ دخترا بود ولی من از وسطاش کلاس داشتم. بی خیال کلاس شدم و رفتم هیات.
می دونستم " زی " هم قراره مولودی بخونه.
اولین بار عید غدیر چهار سال پیش بود که تو هیات خوند و کم کم راه افتاد.... هر چند یکی دو ساله بخاطر کنکورش و بعد هم دانشگاه از هیات دور افتاده و کم میره، اما الحمدلله به لطف حمایت های خاله محدثه همچنان حضور داره.
البته بخاطر جریان سرشلوغیِ این چند روز
دیروز بیست‌وچهار ساعت زمان تو زندگی جایزه گرفتم! راستش این داستان اول‌ش فقط یه شوخی بود که بعد از اینکه "یک روز زودتر" از تاریخ بلیت پروازم به پاناما به فرودگاه رفتم، اینو به شوخی به خودم گفتم چون دیدم همه‌کارهام رو قبل پرواز انجام دادم و برای این بیست‌وچهار ساعت هیچ برنامه خاصی تو ذهنم ندارم!
اما بعد که به خونه برگشتم، درست مثل انتظار تو ایستگاه قطار و زمانی که به خوبی به چشم میاد، بیست‌وچهار ساعت زمان داشتم که میتونستم هرکار دلم میخواد
دیشب تا صبح خوابم نبرد...منتظر بودم بابا بیدار شه که برم عذرخواهی ، ولی نمی دونم کی خوابم برد،ساعت ۹یهو پریدم از خواب:( دیگه دیر بود:( بعد از امتحان از بچه ها خواستم واسه خرید مهمونی خودشون برن ،گفتم منم بعدش میام.بعدم رفتم شرکت پیش بابا...اصلا نمی دیدمش مهمونی بهم خوش نمی گذشت:(
رفتم کلی عذرخواهی کردم... باهم ناهار خوردیم...بعدم رفتیم کافه پیش بچه ها، البته بابا زیاد نموند زود رفت .
نمی تونم بگم که چقد خوش گذشت و چقد خندیدیم دور هم، ای کاش امروز هی
چند هفته ای هیچکس ازش خبر نداشت، ناگهان ناپدید شده بود. خودت رو بذار جای من، یه روز از خواب بلند شی و بفهمی بچه ات غیب شده. می دونی من و اون هیچ وقت با هم مشکل نداشتیم. فکر می کردیم شبونه گذاشته رفته، حتی با خودمون گفتیم شاید مرده. 
اما بالاخره با یه شماره ناشناس به خونه زنگ زد، صداش عجیب و غریب شده بود. می گفت توسط بیگانه ها و موجودات پیشرفته دزدیده شده و دارن آزمایش های سری روش انجام میدن. آخه کی باورش می شه؟ اصلا مگه اون ها وجود دارن؟ فکر می کرد
دانلود آهنگ جدید رضا شیری| پرسه+متن + پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Music BY  Reza Shiri called Parse+Text
 
برای دانلود آهنگ اهنگ جدید پرسه رضا شیری لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
♬♪♪♫♪♬
متن آهنگ جدید پرسه از رضا شیری
♬♪♪♫♪♬
 
  بی تو پرسه تو بارون شده کارم شبونه قفلم رو عکسات ببین بری کارم تمومه    من تنها توی هر جمعی باشم اسمت که میاد یهو از هم می پاشم    چرا رفتی نامرد چرا انقد باهام سردی بری تنها میشم چرا انقد خون سردی    نفسم عشقم تو شدی جونم همه
دانلود آهنگ هوروش بند شبای نیلوفری | کیفیت 320 و 128
سوپرایزی جدید برای شما کاربران جاز موزیک ، اینبار ترانه گروه هوروش باند با عنوان شبای نیلوفری
Exclusive Song: Hoorosh Band | Shabaye Niloofari With Text And Direct Links In jazzMusics
متن آهنگ شبای نیلوفری هوروش بند
»───♫♫●|●|●♫♫───«صدا بزن منو ، بگیر ازم غمو … !شانه به شانه ، پا به پا … !بیا بگیر دست مرا ، ببر تو رویای شبونه … !»──|♫●|──«نوازشم کنو ، دوباره عاشقم کنو … !برای روییدن ـه خنده رو لباتدل میخواد خودم بشم بازم ب
پس این بیخوابیهای شبونه کی تموم میشه. بخدا هلاک شدم. 16 ماه و نیمه که یک شب مثل آدم نخوابیدم. روز به روز هم بدتر میشه. دیگه به مرحله ای رسیده که بعد از 2 ساعت خواب اول شب، هر 10 دقیقه بیدار میشه شیر میخوره دوباره میخوابه تا میخوام مجدد بخوابم دوباره بیدار میشه. تمام طول شب یا دارم بهش شیر میدم یا رو پام میخوابونمش.
امروز صبح ساعت چهار و نیم بیدار شد. کاملا بیدار شد. چشمها باز. سرحال. قبراق. بلند شد واسه خودش تو خونه راه میرفت. منم هلاک خواب بودم. نمیتو
بسم الله الرحمن الرحیم
قربة الی الله
اولین باری که رفتم تبریز، شب جمعه‌ای بود. شبونه با اتوبوس راه افتادیم و خروس‌خون ترمینال تبریز پیاده شدیم. محمودرضا با یه شلوار پارچه‌ای مشکی و پیراهن سفید و یه کیف هندی‌کم که انداخته بود رو دوشش اومد به استقبالمون. از همون ترمینال هم دوربین رو در آورد و شروع کرد به تصویر گرفتن و کارگردانی کردن. ... حالا اینوری برید!!! حالا حرف بزنید!!! سید نظرت چیه!!! مصطفی حال میکنی اومدی تبریزا!!! اوهوی بچرخ ازت فیلم بگیر
ما طلبه‌ها وقتی یکدیگر را می‌بینیم که از زیارت آمده‌ایم، یکدیگر را تکریم می‌کنیم و زیارت قبولی می‌گوییم و با تبسم یکدیگر را نگاه می‌کنیم.
اما زیارت رفته‌ای که در موتور سازی دیدم، کمی فرق داشت؛ آمد دمِ موتور سازی و جنابِ تعمیرکار با لهجۀ قُمی گفت: سلام اسماعیله، رفتی زیارت تحویل نمی‌گیری، دعوا کردی بالاخره باهاش؟
- آره، خیلی تهرونیه رو مخم رفته بود، با ساتور خوابوندم رو صورتش. تازه حسن هم اومد دستم رو بگیره خورد رو دستش، 7 تا بخیه خورد.
ه
شهریور سال 90، بعد دوماه و نیم خدمت توی نیروی انتظامی، با اومدن جواب رتبه 32 ارشد و قطعی شدن قبولیم توی رشته ی شبیه سازی دانشکدمون، وقتی خرکیف نامۀ دانشگاه رو دستم گرفته بودم و میدون استاندارد کرج و کلانتری محمدشهر رو یورتمه میرفتم تا معافیت تحصیلیم رو نهایی کنم، سرباز صفر نگهبان ستاد، با لبخندی که هیچ وقت از ذهنم محو نمیشه، گفت داری میری درس بخونی برگردی خدمت؟ اشتباه میکنی، الان نمیفهمی ولی بعدا می فهمی چی گفتم.
من؟ توی دلم میخندیدم، که باب
متن های زیبای عاشقانه برای تبریک ازدواج
نه پهلوان هستی نه گردن کلفت محل! اما وقتی کنارم هستی…
در مقابل نگاه چپ غریبه ها،چه پناه امنیست برایم حضورت

برخی آدما هستنکه وقتی گرفتارشون میشیدیگه از آزادی بدت میادمانند تو i love u

نازنیستی امانازنین منی به فکرم نیستی امارویای منی حرفات
تلخه اماعسل منی بامن نیستی امانفس منی دوستت دارم چون عشق منی

شنیدن کلمه ”دوستت دارم” از همسر وقتی قشنگه که خودش بهت بگه
نه با زور …
نه با اخم …
و نه با تاکید؛
حت
امروز پنج صبح بیدار شدمرادیو جوان گوش میکردم
رسید به برنامه جوانه ایرانی سلام
توش یه مصاحبه زنده داشت
با فردی به اسمه عباسِ تابش
معاون وزیر و رئیس هیات مدیره و مدیرعامل سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولید کنندگان
حالم بد شد شنیدم مصاحبشو
خیلی بد
حالم ازش و امثالش بهم خورد
بعد که بیشتر فکر کردم حالم از خودم و امثالِ خودم بهم خورد
از اینکه اینهمه بی غیرت شدیم که اجازه میدیم امثال اینها برامون تصمیم گیری کنن
و زندگیمون رو هرجور که میخوان بالا
نمایندگی پیامک صوتی
 
******


گاهی باید از دلواپسی ، نگرانی و تردید دست بکشید
ایمان داشته باشید که همه چیز درست خواهد شد
شاید نه آنگونه که شما انتظار دارید
بلکه آنگونه که صلاح در آن است

پیامک صوتی
 
 
 
******

جملات احساسی و بسیار زیبا
لذت دنیا
داشتن کسی است
که دوست داشتنش
حواسی برای آدم نمی گذارد . .

تبلیغات صوتی
 
******

جملات عاشقانه و احساسی
زندگی همینه
انتظار یه آغوش بی منت
یه بوسه بی عادت
یه دوستت دارم بی علت
باور کن
زندگی همین دوست داشتن های س
نمایندگی پیامک صوتی
 
******


گاهی باید از دلواپسی ، نگرانی و تردید دست بکشید
ایمان داشته باشید که همه چیز درست خواهد شد
شاید نه آنگونه که شما انتظار دارید
بلکه آنگونه که صلاح در آن است

پیامک صوتی
 
 
 
******

جملات احساسی و بسیار زیبا
لذت دنیا
داشتن کسی است
که دوست داشتنش
حواسی برای آدم نمی گذارد . .

تبلیغات صوتی
 
******

جملات عاشقانه و احساسی
زندگی همینه
انتظار یه آغوش بی منت
یه بوسه بی عادت
یه دوستت دارم بی علت
باور کن
زندگی همین دوست داشتن های س
کارشناسی ارشد معماری یا کسب و کار؟
خیلی از دوستان از ما سوال می پرسند که به نظرتون برای ارشد ادامه تحصیل بدیم یا بهتره وارد دنیای کسب و کار بشیم . به کمک تیم کمک معمار سعی کردیم برای اون دسته از دوستانی که مردد هستن که برای آزمون کارشناسی ارشد. شرکت کنند و یا وارد دنیای کسب و کار بشوند این مقاله رو تهیه کردیم تا با ذهن بازتری برای زندگیشون تصمیم بگیرند و انتخاب بهتری داشته باشند، لطفاً تا انتها بخونید و سوالاتتون رو در قسمت نظرات برای ما ارسال
 اون روز (آخر هفته گذشته) که رفتیم مهمونی
خجالت نکشیدم بعد نیم ساعت (وقتی که نیم ساعت ازمراسم و مهمونی گذشت) میدونین چرا؟
چون که وقتی رفتم رسیدم، دست دادیم و ساکت نشستیم یه گوشه
یه دقیقه نشده مادر مهربان خانواده ازین چاییای بزرگ توی لیوانای دسته دار بزرگ آورد (چایی خنگولی)
و من یک مقدار پشتش قایم شدم
و خوردمش، خیلی خوش عطر بود
و بعد یکی دیگه هم برام مادر مهربان خانه آورد، اونم خوردم
گامبو شدم
و یخم اب شد!
کلا چایی خوبه
هر جا میرم، اول چایی میخور
از کوچه ها بوی آمدن می شنوم؛ بوی خستگی مهربانی که به سمت
خانه می آید و دست هایش عطر نان و عشق دارند. بوی پیراهن پدر می آید. چشم
های خانه روشن! تمام پنجره باز شده اند تا رسیدنش را از دور ببینم و به سمت
آمدنش به پا خیزم. سلام پدر! خستگی هایت را به من بده. بگذار سراپایت را
از غبار پاک کنم و بارهای سنگینت را از دوش بگیرم. خوش آمدی، بنشین، بنشین
که خانه چشم به راه قدم های خسته تو بوده. بنشین که من دلواپس بازگشت شبانه
ات بوده ام. بنشین که با بودن تو تمام
از کوچه ها بوی آمدن می شنوم؛ بوی خستگی مهربانی که به سمت خانه می آید و
دست هایش عطر نان و عشق دارند. بوی پیراهن پدر می آید. چشم های خانه روشن!
تمام پنجره باز شده اند تا رسیدنش را از دور ببینم و به سمت آمدنش به پا
خیزم. سلام پدر! خستگی هایت را به من بده. بگذار سراپایت را از غبار پاک
کنم و بارهای سنگینت را از دوش بگیرم. خوش آمدی، بنشین، بنشین که خانه چشم
به راه قدم های خسته تو بوده. بنشین که من دلواپس بازگشت شبانه ات بوده ام.
بنشین که با بودن تو تمام
روز قبل از عید بود و ما هنوز هیچ برنامه ای نداشتیم و هیچ کاری نکرده بودیم. از صبح اول وقت تلفن زدن هامون به این طرف و اون طرف شروع شد.
سعی کردیم تو خیابون دو سه تا دیگ آش بپزیم و پخش کنیم اما دو دوتامون چهارتا نشد و نتونستیم. خلاصه گیج بودیم و فرصتی هم نداشتیم ، حیف بود که ثواب اطعام عید غدیر رو از دست بدیم. با اندک پولی که داشتیم برنامه ریزی کردیم برای شربت اما شب یهویی خدا یه فکری به ذهن بچه ها انداخته بود. زنگ زد و گفت که بجای شربت هندونه بدیم ، ه
   شهرک متروکه یابریشم  دوشیزهءرشت بقلم شهروز براری
 
 
شکست عشقی ، جوجه کلاغه صد ساله ی شهر. 
نثر آهنگین ، فی البداعه . طنز شاد شایدم بلکه طنز تلخ . 
شهروز براری صیقلانی. باز نشر توسط پریسا مجد روشن
 
 
 
•. توی هفت تا کهکشون 
زیر سقف آسمون 
•. ایزد منان ، پاک سرشت 
گفته بودش یا که نوشت
•. آروم باشید ، برید بهشت
ولی شیطان بد سرشت
•. زیر لبی گفتش ذرشک
یکی بود توی بهشت
     •. تنهایی غمش گرفت 
غصه و ماتمش گرفت
•. رفتش سمت صدای چشمه ی آب
رسید به جرعه
این یه پست متفاوته که نوشتنش چند ساعت زمان برد و با علاقه و حوصله نوشته شده. خوندنش برای کسی که به این مسائل علاقه منده و براش مهمه خالی از لطف نیست :
 
پروسه دوست یابی هم برای من خیلی دشوار بود! از وقتی اول ابتدایی بودم جستجوی دوست رو شروع کردم! دوست از نظر من یک نفر بود که بتونه تو رو عمیقا بفهمه و بودن باهاش لحظه های خوبی باشه. یکی که توی یه لحظه چشممو بگیره و برام عزیز شه و حتی بشه یه دوست همیشگی و ابدی! 
اسم این پروژه ای که از کودکی شروع کردم رو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سبز لینک